جنگی رخ خواهد داد که در آن تمام نیروهای خیر در برابر شر صف آرایی می کنند. جنگی اتمی که سراسر جهان را درگیر و شهرها را ویران می کند و انتهای آن باید منتظر ظهور بود. ظهور عیسی (ع).
این توصیفات تنها صحنه هایی از میان فیلمهای هالیوودی نیست، بلکه تعریفی است از نبرد جعلی آخرالزمان به نام آرمگدون..
چه شد که چنین نور با عظمت و پربرکتی در پشت ابرهای گران نهان گردید؟! نور که همواره تابش و درخشش دارد پس چرا از فیض پرتوهای نورانیاش محروم شدهایم؟! شاید این پرسش بیش از یک جواب نداشته باشد که نور میتابد ولی خفاش از نور میهراسد و دوری میکند و این نقص خفاش است نه نور عالم تاب. جهل، حجاب نور از عللی که در فرمایشات گهربار اهلبیت(علیهم السلام) به عنوان سبب محرومیت بشر از درک فیض نور مقدس مهدی موعود معرفی شده است، تاریکی و ظلمت جهل است. چرا که «الناس اعداء ما جهلوا» (مردم، دشمن نادانستنیهای خود هستند).
حضرت ولی عصر(عج) راه رهایی از حجاب غیبت را بارها در توقیعات و فرمایشات خود به ما نشان دادهاند؛ چنانچه در یکی از توقیعات شریف خود به شیخ مفید(ره) چنین مکتوب میفرماید:
تحقق انقلاب عظيم حضرت مهدى عليه السلام، به عنوان بزرگ ترين تحولى که بشريت در حيات خود خواهد ديد، بر پايه هايى استوار است که يکى از مهم ترين آنها، فراهم شدن ياران، همراهان و همرزمانى است که تا پاى جان براى اجراى اهداف او از پاى ننشينند.بازشناسى اين عامل ما را در راه شناخت آن حاکميت سترگ، کمک خواهد کرد و آن گاه است که در پى شناخت، سر بر جيب تفکر خواهيم برد و خويشتن را با آن شرايط و ويژگى ها، محک خواهيم زد و از خود خواهيم پرسيد: آيا ما خود را براى آن روزگار آماده ساخته ايم؟ شايد آن روز، همين فردا باشد. با فهم اين ويژگى ها، در خواهيم يافت که پاى رفتن اين راه را داريم يا نه و آن روز موعود، در مقابله حق با باطل، در کدامين جبهه خواهيم بود.
طبق روایات، یاران خاص الخاص امام (علیه السلام) سی صد و سیزده نفر است و امرای ارتش و حکّام ایالات از ایرانیان خواهند بود. هم چنین نیروهای حرکت کرده از سوی خراسان، و پرچم های برافراشته شده از سمت ایران می باشد، به خصوص قشون شعیب بن صالح و هاشمی خراسانی که در مصادر شیعه و سنّی از آن فراوان یاد شده و در ارتش امام (علیه السلام) اثرات مثبت و مهمی خواهند داشت.روایات بسیاری در کتاب های کلیدی اهل سنّت آمده است که از ایرانیان تمجید فراوانی به میان آورده اند.
بر اساس تسلسل زمانی، نخستین علامتی که از علایم حتمی ظهور مبارک امام زمان(ع) رخ میدهد، خروج سفیانی است. شیخ صدوق، با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «پیش از قیام قائم(ع) پنج نشانة حتمی است: یمانی، سفیانی، بانگ آسمانی، قتل نفس زکیّه و خسف سرزمین بیدا».1 حمیری با سند صحیح از امام رضا(ع) روایت کرده که فرمود: «امر قائم(ع) از سوی خدا حتمی است، خروج سفیانی نیز از سوی خدا حتمی است و هرگز بدون سفیانی قائم(ع) قیام نخواهد کرد».2در گفتوگوهای شمارههای پیشین موعود، پیرامون خروج سفیانی از وادی یابس، سیطرهاش بر سه کشور سوریّه، اردن و فلسطین و نبرد قرقیسیا سخن گفتیم، در این شماره پیرامون جنایات خونبارش در سرزمین عراق سخن میگوییم و گفتوگو پیرامون «خسف بیداء» را به فرصتی دیگر موکول میکنیم. در آغاز برخی از ویژگیهای وی را مرور میکنیم.
روايات توصيف کننده آستانه ظهور، گاه از افرادي سخن به ميان آوردهاند که در آن مقطع در سرزمین های درگیر به نقشآفريني خواهند پرداخت؛ از جمله اين افراد ميتوان به خراساني، سيد حسني، حسيني، يماني، شيصباني، نفس زکيه، ابقع و اصهب و سفیانی اشاره کرد که درباره برخي از آنها مانند ابقع و اصهب اطلاعات بسيار اندکي ارائه شده و درباره برخي مانند سفياني بيش از صد روايت بيان شده و به تفکيک از اقدامات و جنايات او از شام و اردن فعلی تا قرقيسيا، عراق و عربستان پردهبرداري نمودهاند. در اين نوشتار به دنبال آن هستيم که از سويي به اجمال، ماجراي قيام سفياني را از ابتدا تا انتها مرور کنيم و نیز به نقد گفتارها و گويندگاني که به مصداق يابي اين شخصيت مبادرت ورزيدهاند بپردازيم.
فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنههاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي(ع) شمرده شده است. هرچند در پي پرسشهاي گوناگوني كه دربارة مشخصات امامان معصوم(ع) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگيهايي از دجال پرداختهاند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هالهاي از ابهام قرار دارد.گروهي دجال را با وجود ويژگيهاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي ميدانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري ميپردازد و گروهي به دليل همين ويژگيها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفتهاند.
تجلی و ظهور، مفهومی بنیادین در عرفان نظری به شمار می آید و هم ردیف با مفاهیمی چون وحدت و کثرت، اسما و صفات، انسان کامل و فنا، پر گستره و پرکاربرد است. عرفان آن گاه از تجلی و ظهور سخن به میان می آورد که عزم رخ گشودن از حقیقت مطلقه نماید. وجود مطلق تا بر اطلاق خود باقی باشد، دست معرفت نظری و عملی، و عقلی و شهودی، هرگز بدان نمی رسد و نقاب بر رخ، از ازل تا ابد پوشیده می ماند. آن گاه که اراده کند پرده از رخ برگیرد، تعیّن می یابد و با نخستین تعیّن جلوه کرده، سلسله تجلیات و ظهورات نیز می آغازد.کلام، نظام پیدایش عالم را خلقت می نامد؛ فلسفه با علیّت، هستی را برمی رسد و عرفان نظری با تجلی و ظهور وجود را می کاود. از تجلی و ظهور با تشأن و تنزل و مانند آن نیز یاد می آورند. از دیگرسو، عرفان نظری و عملی چنان با مفهوم و حقیقت انسان کامل درهم تنیده که کم تر جایی از آن را بدون حضور وی بتوان به فرجام رساند. از آن جا که پرشکوه ترین مصداق خلیفه الله و برترین انسان کامل محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در این روزگاران و تا برپایی قیامت، موعود ادیان، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، کنکاش در ارتباط این دو مفهوم بنیادی می تواند سرآغازی بر بسیاری معارف امامت و پژوهش های دامنه دار میان رشته ای، به ویژه در حوزه عرفان و مهدویّت...